مهلا هدیه الهی

ده ماهگی

کوچولوی شیرینم! داری یواش یواش ده ماهت رو تموم میکنی. خیلی شلوغ و شیرینی. تو خونه سینه خیز همه جا رو گشت میزنی. سرت رو پشت یه چیزی قایم میکنی میکنی بعد میاری بیرون و دالی میکنی مثلا. یه چیزی رو از دستت میگیریم داد میزنی و عصبانی میشی. کلا صبح تا شب صدات میاد همه اش میگی به... یه چیز تازه یا عجیب که میبینی میگی پ (با کسره) مثلا مامان یه بلوز رنگارنگ پوشیده بود با تعجب گفتی پ. خنده هات هم که صدای جیک جیک میده.  یکی دو هفته است که بعضی شبها نمیخوابی برای همین ساعت مثلا دوی نصف شب میبریمت با ماشین میگردونیمت تا بخوابی. دندون بالاییت ظاهر شده. وقتی جیک جیک میکنی پیداست. وقتی غذا میخوری حتما باید یکی روبرت بازی دربیاره و شعر بخونه حوا...
24 فروردين 1395

بدون عنوان

سلام دخترکم! چند وقته سرم شلوغه، نزدیکهای عید بود و مشغول خرید و کارهای دیگه بودیم، هرچند نتونستم کامل خونه تکونی کنم ... با بابایی رفتیم برات یه پیراهن قرمز خال خالی خریدیم. ایتقدر بهت میاد! توی میاندوآب خونه هرکی میرفتیم غریبی میکردی و میزدی زیر گریه. کلا توی اون دو روز سرحال نبودی چون نمیتونستم مثل همیشه بهت برسم. زودبزود خوابت میومد و بی تابی میکردی. خونه حاج بابا میگفتند موش شو زود لبهاتو میاوردی جلو. همه خوششون میومد. کلی هم رقصیدی تو بغل بابایی. فیلمهاش هم هست.  هنوز هم فقط در حال شیر خوردن میخوابی. یعنی اگه من پیشت نباشم شاید تنها چاره گشتن با ماشین باشه. الان بابا رفته میاندوآب برای کارش. ما هم خونه مامان جون هستیم. ساع...
7 فروردين 1395
1